انتظار

ساخت وبلاگ

همين ساعت ها بود كه تلفن خونه زنگ زد و برادرم گوشي رو برداشت،تو همين دقيقه ها بود كه از نفس جدا شدي...كلماتي كه مي خواستم گوشم رو بگيرم و نشنونم،مي خواستم دروغ باشن...انقدر هول كرده بودم كه دويدم تو اتاق و دستم و گذاشتم رو قلبم،رفتم بيرون كه ببينم حال مادرم چطوره؟خيلي معمولي داشت اشپزي مي كرد،دوباره رفتم پيش برادرم حالش بد بود،زن برادرم داشت گريه مي كرد،نمي شد اينجاي فيلم رو زد جلو نميشد، فقط چهره نحيفش جلو چشمم اومد كه از شدت تشنج چند دقيقه يه بار مي لرزيد،كه ديگه چشماش بسته بودن و نگاهم نمي كردن و نمي گفتن بابا جون...كه بگن بابا جون عيدت مبارك...من عاشق روزهاي اخر اسفند بودم عاشق اين دهه ي اخر،اون موقع هنوز معني مرگ رو نمي فهميدم،اين حجم سنگين نبودن رو احساس نكرده بودم... شش سال شد بابا،شش سال از رفتنت گذشته و من هنوزم دنبالت مي گردم و تو ادماي ديگه پيدات مي كنم،از اون موقع هر پيرمردي رو كه ميبينم يه كيسه ميوه دستشه يا سوار اتوبوس ميشه ياد تو مي افتم و بغضم ميگيره...بابا كجايي؟دلم براي حمايت بي دريغت تنگ شده + نوشته شده در  شنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۹۶ساعت 19:53 توسط MIMZ  |  انتظار...ادامه مطلب
ما را در سایت انتظار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimz بازدید : 6 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 11:00

۹ سال پیش که رفتی من خیلی جوان تر بودم بابا

شاید چند دهه جوان تر

جوانی که معنای دل کندن را نمی دانست حالا ...

انتظار...
ما را در سایت انتظار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimz بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 10 فروردين 1399 ساعت: 7:01

***

يك نقطه بيش فرق رحيم و رجيم نيست
از نقطه‌اي بترس كه شيطاني‌ات كنند

***

کور بودم و نمی دیدمت،تا لحظه ای که حس کردم دارن میگیرنت ازم،نفسم گرفت بدون تو،اون موقع بود که چشیدم معنی  أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ

انتظار...
ما را در سایت انتظار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimz بازدید : 58 تاريخ : شنبه 13 بهمن 1397 ساعت: 7:30

امروز تولد توست و تو در روزي ديگر دوباره متولد شدي امروز تولد گذشته توست،تولدي كه با ان به زمين رسيدي و باباي من شدي امروز در سال پيش نشانه فرستادي برايم،امسال در اين روز اتفاقي برايم بخواه كه چون نشا انتظار...ادامه مطلب
ما را در سایت انتظار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimz بازدید : 73 تاريخ : شنبه 13 بهمن 1397 ساعت: 7:30

همه ترسم اينه روزي برسه كه حاضر شم نقشت رو بدم به يكي ديگه بازي كنه،اخه اين فيلم بدون بازيگر مقابل مثل سايه بازي بچه هاست،تو تابستون خواب ديدم ديگه برام مهم نيستي،ديگه چشمم رو ازت نميدزدم،كه نكنه حسم رو بفهمي،زل زده بودم به چشمات بدون اينكه اب از اب تكون بخوره،انگار نه انگار كه تويي بودي،گاهي اوقات فكر ميكنم همش توهمه ،احساس من به تو ،احساس تو به من....همش اوهامه،چقدر سخته بفهمي روياهات روي اوهام بنا شده

انتظار...
ما را در سایت انتظار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimz بازدید : 52 تاريخ : شنبه 13 بهمن 1397 ساعت: 7:30

- فعلِ عشق چیه؟ +منظورتو نمی فهمم! -برای عشق باید از چه فعلی استفاده کرد؟...عشق ورزیدن؟عشق بازی کردن؟عاشق شدن؟عاشقی کردن؟ورزیدن،شدن،کردن ربطی به عشق نداره،می آد می چسبه به عشق،همون جور که می تونه به ه انتظار...ادامه مطلب
ما را در سایت انتظار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimz بازدید : 40 تاريخ : شنبه 13 بهمن 1397 ساعت: 7:30

اوایل دهه بیست فکر می کنی هدفت از زندگی کردن اینه که دنیا رو تغییر بدی،استاندارد های دنیا رو جا به جا کنی و به همه نشون بدی که من کی ام رفته رفته وقتی میبینی له شدن ادم ها رو ،وقتی میبینی مراقب باید بود تا خودتم له نشی،وقتی زندگی اعجوبه های ذهنت رو بیشتر نگاه میکنی و از همه مهمتر جالش های اخلاقی و انسانی که باهاشون مواجه می شی ،حالیت می شه برای این اومدی که خودتو تغییر بدی ،از یه حالی به یه حال به انتظار...ادامه مطلب
ما را در سایت انتظار دنبال می کنید

برچسب : روزمرگی, نویسنده : mimz بازدید : 66 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 3:18

شاید باور نکنید
اما آدم‌هایی پیدا می‌شوند
که بی هیچ غمی
یا اضطرابی
زندگی میکنند.
خوب می‌پوشند
خوب می‌خورند
خوب می‌خوابند
از زندگی خانوادگی لذت می‌برند.
گاهی غمگین می‌شوند
ولی
خم به ابرو نمی‌آورند
و غالبا حالشان خوب است
و موقع مردن
آسان می‌میرند
معمولا در خواب

چارلز بوکوفسکی

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 22:25 توسط MIMZ  | 
انتظار...
ما را در سایت انتظار دنبال می کنید

برچسب : خواب, نویسنده : mimz بازدید : 37 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 3:18

ریز ریز می بینمت از پشتِ مهِ ثانیه های رفتهتنها نشسته ایثانیه های در گذر قطره قطره از امیدت به،نگاهِ من می کاهندمن می گذشتم و تو می ماندی تنها و منتظراینک ولیتو رفته ای و من مانده ام تنها و چشم به خوابکه خوابِ تو را ببینمکه بگویی:گذشتی از مناز گذشتن هایماز بی اعتنایی که در گام هایم بود وسختی نگاهت ب انتظار...ادامه مطلب
ما را در سایت انتظار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimz بازدید : 49 تاريخ : دوشنبه 5 تير 1396 ساعت: 23:01

بالاخره اومدی . روز دومته و داری تو دل هممون یه جایی برای خودت جفت و جور می کنی ، با خاطرات و لحظه هایی که با خودت داری . امیدوارم همه از ته قلب دوست داشته باشن ، نود و قلب عزیز! و برای همه یکی از بهترین دورانشون باشی

من با تو داستانها دارم ای عزیز ♥

+ نوشته شده در  دوشنبه دوم فروردین ۱۳۹۵ساعت 18:42 توسط MIMZ  | 
انتظار...
ما را در سایت انتظار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimz بازدید : 62 تاريخ : دوشنبه 5 تير 1396 ساعت: 23:01